سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسی دانشمند که نادانی اش او را کشته و دانشی که به همراه داشته، وی را سودی نبخشیده است . [امام علی علیه السلام]
دست نوشته های عمومی من
 
آغاز سال 87 و سفر به 7 استان

سلامممممممممممممممممممممممممممممممممم.
سال نو مبارکککککککککککککککککککککککککککککککککککک.(چقدر زود تبریک گفتم.مگه نه!)
خوبید دوستان؟ از صمیم قلب آرزو دارم که سال جدید  خوبی رو شروع کرده باشید و امسال یکی از عالی ترین سالهای زندگی تون از همه لحاظ باشه.می دونم خیلی ها این چند مدت که نبودم لطف داشتند و به وبلاگ سر می زدند،از این بابت خوشحالم و ز بابت دیگر معذرت که با وبلاگ آپ نشده مواجه می شدن.آخه جای همتون سبز این عیدی رو کلا رفتیم سفر و نه وقتی بود واسه ی آپ کردن و نه کامپیوتر سر دستی که آدم با خیال راحت بشینه و هر چی می خواهد بنویسه.
و اما سفر،امسال بعد از تقریبا 20 سال رفتیم مشهد زیارت آقا امام رضا(ع).لحظه ی سال تحویل که بازم یزد بودیم ( انگار  رو پیشونیمون نوشته شده هر از گاهی سفر به یزد.!)و بعدش سریع به سمت مشهد راهی شدیم.خلاصه پس از جاگیر شدن بعد از کلی گشت و گذار رفتیم حرم.عالی بود واقعا.جای همتون واقعا سبز.البته  اگه من لیاقتش رو داشته باشم و خدا ازم قبول کنه واسه ی همتون دعا کردم.اما خداییش اصلا فکر نمی کردم داخل حرم اینجوری باشه،این همه زائر با یه بی نظمیه خاص می خواستن خودشون رو به ضریح نزدیک کنن!حتما خیلیهاتون می دونید من چی می گم.و اما صحنهای بیرونی حرم هم چندان که واسم می گفتن نبود ،کارهای زیادی وجود داشت که باید انجام می شد.اما امیدوار کننده بود. و اما خود شهر مشهد ، واقعا دیدنی بود،ما 3 تا نقشه از راهنمای مسافرین گرفتیم و یکی هم خودمون خریدیم  که هیچ کدوم کامل نبود و چند باری حسابی ما رو به دردسر انداخت،پروژه های زیادی توی شهر در حال اجرا بودن که اگه زودتر تموم بشن تازه می شه گفت مشهد یه شهر خوب و مناسب هستش.
دیگه اینکه بعد از گشت و گذار توی اکثر جاهای شهر و اطرافش این بار از طرف سمنان و تهران و قم و اصفهان برگشتیم شیراز که هیچ کدوم از اینها واسم جالبتر از رفتن به مسجد مقدس جمکران نبود!چند سال پیش که رفته بودیم هم خیلی شلوغ بود و هم ما خیلی نموندیم.اما امسال وقت شد و یه نیم نگاهه بیشتری به اون انداختیم.این دیگه نوبر بود ، توی صحن بیرونی ملت نشسته بودن عین وسط پارک ،کم مونده بود آتیش روشن کنن،افراد کشور همسایه توی حرم چنان وول می خوردن که انگار اومدن تفریح و یه گوشه از مملکت خودشونه!(حوض وسط مسجد که خالی از آب بود شده بود محفل شلنگ بازیه بچه های کشور همسایه!) سرویسهای بهداشتیش هم که عین یه مسجد معمولی و بی نظم یه گوشه ای قرار گرفته بودن.واقعا تاسف خوردم از اینکه چرا زودتر به این مکانها رسیدگی نمی شه؟
القصه 13 رو هم که امسال مهمون اصفهونی ها کنار پل خواجو بدر کردیم.اونجا هم خوب خداییش با حالی که خیلی رفته بودم اما باز هم قشنگ بود. خوب برای استارت سال جدید تا اینجا خوبه ان شاء الله از برخی نکته های ریز و درشت این سفر مثل لحظه ی سحر توی صحن امام رضا(ع)ورانندگی مشهدی ها و کاسبیشون و نیز چیزهایی که توی  شیرازبه وفور هست و بقیه جاها در حسرتش هستند حتما می نویسم.راستی یه چیزی! اولین چیزی که با ورود به خونه متوجه اون شدم این بود که امسال بر خلاف همیشه درختهای نارنج که توی اردیبهشت شکوفه می کردن الان بهار کردن و بوی عطر بهار نارنج درخت همسایه الان که دارم می تایپم مشامم را نوازش می کنه.بعد از چندین سال این اولین زمانیه که موقع در آومدن بهار نارنج شیرازم و از این بابت واقعا خوشحالم و امیدوارم شما هم چنین عطر دل انگیزی رو حس کنید.تا پست بعدی که همین چند شب آینده است فکرتون طلایی و قلبتون خدایی.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/1/16:: 12:0 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها